شهاب حسینی برای اولین تجربه کارگردانی خودش یه فیلمی ساخت به اسم ساکن طبقه وسط با یه فاز فلسفی و عرفانی
داستان یه نویسنده که میخواد یه داستان با پایان خوب بنویسه اما درگیری ها و مشغولیت های ذهنیش اونقدر زیادن که هر لحظه به یه گوشه از دنیای خیال پرت میشه و در نقش کسی ظاهر میشه
از شخصیت های شرقی و غربی گرفته تا شخصیت های تاریخی و معاصر ( فردوسی ، زکریای نبی ، مسیح ، چه گوآرا ، نیوتن ، فرهاد مهراد و ویگن و ... )
از ویژگی های بارزش نمادگرایی و اِلِمان های فیلمه ، از لباس ها و صحنه ها گرفته تا شخصیت ها و دیالوگ ها
اما نکته ظریف کار پیام و نتیجه فیلمه ، اون طرف پنجره دختری ظریف با موهای بلند پشت پرده های قرمز با یه موسیقی تند در حال رقصیدنه و توجه ها رو به خودش جلب میکنه ، در واقع وسوسه میکنه ، از طرفی نوای یه نی یا فلوت شخصیت داستان رو تحت تأثیر قرار میده
وقتی از همه چی خسته میشه و اصطلاحاً کم میاره ، تصمیم میگیره که به وسوسه دختر پشت پرده ، چراغ روشن نشون بده ، با دسته گل میره دم خونه اما با چیزی غیرمنتظره روبرو میشه
البته نقطه اوج داستان هم همین نکته ظریفه
دیگه بقیه ش رو نمیگم خودتون برید ببینید
، اگر هم دید که یه بار دیگه تماشا کنید
فقط اگر یه وقت خواستید ببینیدش باید حوصله کنید و همون اول کار کسل نشید
برچسب : نویسنده : hamedch1973 بازدید : 101