روزگار کلاغی

ساخت وبلاگ

به خودم میگم سرِجات بمون ،سرِ خوب بودنت ،طوفان نوح هم که شد بمون که به صفی جان نشون بدی حرفشو خوندی

هربار از خودم میپرسم کجا بد کردم بهش ،کجا بد بودم باهاش که این شد جوابم

به قول آراز سرِ نخواستنم دعواس ،با لبخند میگن نه ،با اخم میگن نه ،با رفتار میگن نه ،حتما باید با اردنگ پس بزنن تو را ،که تو بشنوی یا بفهمی که نه یعنی نباش ،نه خودت ،نه وجودت ،نه اسمت و نه حتی فکر و خاطراتت

کلاغ !!!! وقت پر زدنته
پر نزنی و بری ،بال های تو را میچینن ،این قوم گرسنه از قحطی بشریت ،پر نزنی تا خوردنت هم پیش میرن

 

نشنیدی همیشه میگن کلاغ پر 

حیرون چی هستی عزیزم ؟ آهان ! حتما باور نمیکنی ،حق داری .
این روزها کلاغ هارو دیگه رنگ نمیکنند که جای قناری بفروشن ،خودشون رو رنگ میکنن ،هر لحظه به یه رنگی
این روزها اگر آدم دورو و دو رنگ دیدی تعجب کن که فقط همین ،مثل تلویزیون های سیاه و سفید قدیمی ،فقط همین دو رنگی ؟

تعجب کن چون که آدمای این دوره و زمونه هزار رنگ شدند

شهیدان زنده اند...
ما را در سایت شهیدان زنده اند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamedch1973 بازدید : 88 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:33